افشین باباحسینی کارشناس ارشد صنایعدستی استان لرستان در یادداشتی نوشت: صنایعدستی، سفیران فرهنگی یک قوم و قبیلهاند که هیچگاه از گزارش پیام خود دست نمیکشند. صنایعدستی، تجلیگاه بخش قابل ملاحظهای از هنر وخلاقیت اقوامی است که با این صنایع سر و کار دارند. صنایعدستی، در گذشته، بیش و کم، روایتگر زیبایی و حقیقتی بوده که آدمی همواره در جستوجوی آن است.
توجه به این صنعت در حال حاضر، نه تنها ما رابا گذشته مردمان در هر منطقه پیوند میدهد، بلکه در حد مقدور میتواند ما را در همان جوّ و محیطی قرار دهد که انسانِ خودرو زده امروز از آن جدا مانده است.
اشتغال به هنرهای دستی، در تعداد زیادی از بیماران روحی، سبب شده که آنان از یکنواختی، روزمرگی و فکر و خیالهای پوچی که بیشتر به بیماریشان دامن میزند، دست بکشند و با سرگرم شدن، روحیه ای شاداب و سرزنده به دست آورند. در واقع لطافت بخشی این هنرها، موجب این کار میشود.
لطافت، از معقولات درک کردنی است، نه وصف کردنی و هیچ هنری هم چون هنر صنایعدستی، نمیتواند عشق به خدا، میهندوستی، حفظ ارزش های اخلاقی، شور و شوق زندگی، و وارستگی و کمال انسان را انتقال دهد و تداوم بخشد. در حقیقت صنایعدستی، دمیدن روح زیبایی و طراوت به زندگی انسانهاست. روز جهانی صنایعدستی بر شما هنرمند صنعتگر مبارک باشد.
هنر اسلامی، جایگاه والایی در جهان هنر دارد و گروه تعداد زیادی از علاقهمندان را به سوی خود کشیده است. در تمامی هنرهای اسلامی، به نحوی روح عرفانی و جنبههای مذهبی متجلی است که همین امر باعث شگفتی صدچندان میشود.
صنعتگران اروپایی، از دیرباز به هنر و صنعت اسلامی علاقهمند بودهاند، ولی به تازگی برای الهام گرفتن از هنرهای اسلامی و یادگیری روشهای مورد استفاده آن، تلاش بسیاری انجام دادهاند. همین شیفتگی و کنجکاوی در مورد هنرهای اسلامی، سبب شده است که بگویند صنایعدستی ایران، تبلوری است از اعتقادات، باورهای دینی، سنتها و آداب و رسوم، که مشابه و هم سنگ آن در هیچ کجای این کره خاکی وجود ندارد.
انواع صنایعدستی عبارتند از فرشبافی، منجوقدوزی، منبتکاری، خاتمکاری، فلزکاری، سوزندوزی، عدددوزی، گلدوزی، لحافدوزی، چهلتکهدوزی، قلاببافی، حاشیهدوزی، سرامیک و سفالسازی، خیاطی، ریسندگی، عروسکسازی، شیشهکاری رنگی، نجاری، کوزهگری، گلیمبافی و جاجیمبافی.
صنایعدستی، پیوند هنر و معنویت ضربههای پی در پی چکش بر بدن بی روح آهن و نقشهای حکاکی شده بر روی آن، یا حرکات سریع دستان گلی سفالگر و خلق کوزههای مسی به نام اللّه، پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام، گوشههایی از پیوند مبارک هنر و معنویت است.معنویت، همواره در قبای دین، مذهب، پرستش، نیایش و…، تعالی بخش روحهای جستوجوگر بشر بوده و هنر در مسیری متفاوت، ولی همجهت با معنویت، سیرابکننده اندیشه و خیالات تشنه انسان است. در این نوع هنر، هنرمند میکوشد با الگوگیری از مضامین معنوی، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، ادامهدهنده راهی باشد که خداوند از سوی پیامبران یا در کتابهای رهاییبخش، برای سعادت و خوشبختی انسان، پیش روی او قرار داده است.
یکی از خصوصیات صنایعدستی این است که این صنعت حاصل روح ملتها و آیین فرهنگ ملی کشورهاست که به سادگی با رجوع به آمار صنایعدستی کشورها به روحیه مردم آن کشورها میتوان پی برد، بنابراین صنایعدستی تنها یک کالا برای مبادله نیست بلکه خصوصیات فرهنگی و ویژگیهای اقوام از طریق صنایعدستی مبادله میشود و نوعی ارتباط را ایجاد میکند.
آشنایی با انواع صنایعدستی
از مجموعه تعاریف صنایعدستی، بنظر میرسد تعریف زیر که توسط گروهی از کارشناسان سازمان صنایعدستی ایران ارائه شده، دقیقتر و جامعتر باشد، چرا که با وضعیت فعلی این صنعت و هنر ارزنده انطباق بیشتری دارد.
صنایعدستی به مجموعهای از هنرها و صنایع اطلاق میشود که به طور عمده با استفاده از مواد اولیه بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید به کمک دست و ابزار دستی محصولاتی ساخته میشود که در هر واحد آن ذوق هنری و خلاقیت فکری صنعتگر سازنده به نحوی تجلی یافته و همین عامل، وجه تمایز اصلی اینگونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و کارخانهای است.
ویژگیها
با توجه به تعریف فوق و سایر تعاریفی که برای صنایعدستی ارائه شد، میتوان ویژگیهای زیر را برای محصولات دستساخته قائل شد:
۱- انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید، توسط دست و ابزار و وسایل دستی، برای تولید هر یک از فرآوردههای دستی مراحل متعددی طی میشود ولی انجام تمام این مراحل به وسیله دست و ابزار و وسایل دستی الزامی نبوده و چنانچه تنها قسمتی از مراحل اساسی تولید به این طریق انجام شود، محصول تولید شده با توجه به مواردی که در تعریف ذکر شد، صنایعدستی محسوب میشود.
۲- حضور مؤثر و خلاق انسان در تولید و شکل بخشیدن به محصولات ساخته شده و امکان ایجاد تنوع و پیاده کردن طرحهای مختلف در مرحله ساخت اینگونه فرآوردهها.
۳- تامین قسمت عمده مواد اولیه مصرفی از منابع داخلی.
۴- داشتن بار فرهنگی «استفاده از طرحهای اصیل، بومی و سنتی».
۵- عدم همانندی و تشابه فرآوردههای تولیدی با یکدیگر.
۶- عدم نیاز به سرمایهگذاری زیاد در مقایسه با سایر رشتههای صنعت.
۷- دارا بودن ارزش افزوده زیاد در مقایسه با صنایع دیگر.
۸- قابلیت ایجاد و توسعه در مناطق مختلف «شهر، روستا و حتی در جوامع عشایری».
۹- قابلیت انتقال تجارب، رموز و فنون تولیدی، سینه به سینه و یا مطابق روش استاد و شاگردی.
انتهای پیام/
نظر شما